ترجمههای وی از زبان آلمانی صورت میگیرد و عمدتا شامل تألیفات پروفسور والتر هینتس میشود. «داریوش و ایرانیان» عنوان جدیدترین کتابی است که با ترجمه رجبی از سوی نشر ماهی روانه بازار کتاب شده است.
- آقای رجبی! پیش از آنکه شما داریوش و ایرانیان را منتشر کنید ترجمه دیگری هم از این کتاب وجود داشت چه ضرورتی موجب شد که به بازترجمه این اثر بپردازید؟
بله! قبل از کتاب من 2کتاب دیگر هم از هینتس ترجمه شده بود یکی دنیای گمشده ایلام بود و دیگری داریوش و ایرانیان. مترجم در کتاب اول حتی عنوان کتاب را هم اشتباه ترجمه کرده بود. عنوان اصل کتاب «شهریاری ایلام» است که مترجم به اشتباه دنیای گمشده ایلام ترجمه کرده است. یادم هست والتر هینتس از این 2 ترجمه ناراضی بود و تا زنده بود گله میکرد که مترجمان چرا اصل کتاب را نفهمیدهاند. خب با توجه به اینکه ایشان کاملا با زبان فارسی آشنایی داشت غلطهای کتاب را میدانست و معتقد بود مترجمان این 2 کتاب اصلا متوجه اصطلاحات خاص نشدهاند و آنها را درک نکردهاند.
- پس این خواست خود هینتس بود که کتابها دوباره ترجمه شوند؟
بله. وصیت ایشان این بود که کار ترجمه آثارش را من انجام دهم و بعد از فوت ایشان من تصمیم گرفتم به وصیتش جامه عمل بپوشانم.
- بهنظر شما کتاب داریوش و ایرانیان چه اهمیتی در مطالعات تاریخی- فرهنگی دوران هخامنشی دارد؟ و آیا این اثر حرف تازهای برای پژوهشگران ما دارد؟
صددرصد! هینتس تا زمانی که زنده بود تنها درباره موضوعی پژوهش میکرد که بتواند بیان تازهای از آن ارائه بدهد و مسائل پیچیده را روشن کند. او هیچ وقت به کتابسازی علاقهای نداشت. زمانی که کتاب داریوش و ایرانیان را مینوشت من در کنارش بودم. آنقدر به این موضوع علاقه داشت که میگفت بزرگترین عشق من نوشتن این کتاب است.
- این کتاب با وجود عنوانی که دارد تاریخ پادشاهی داریوش نیست بلکه بیشتر نوعی تاریخ جهان بینی مذهبی، اجتماعی و فرهنگی ایران باستان است، به اعتقاد شما چرا پروفسور هینتس این عنوان را برای کتاب برگزید؟
داریوش در تاریخ ایران اولین مورخ به حساب میآید، هرکس که سنگ نوشته بیستون را بخواند پی به جایگاه داریوش در تاریخ نویسی ایرانی میبرد اما پس از کتیبه داریوش ما تا قرنها مورخی در فرهنگ خودمان نداشتهایم و چیزی قریب به 1500 سال طول میکشد تا در دوره مغولان تاریخ نویسانی پیدا شوند که درباره تاریخ ایران کتابی بنویسند. از طرف دیگر مبرزترین شاه ایران که سلسله هخامنشی را بنیان مینهد داریوش است نه کورش. کورش در حقیقت مصالح را آورده اما کسی که به آن سامان و هویت بخشیده داریوش است از این منظر انتخاب چنین عنوانی برای کتاب توجیه منطقی دارد.
- این مسئله که هینتس مدام در جستوجوی رابطه میان جهانبینی ایرانی و دین زرتشتی است، برآمده از چیست؟
هینتس چون اعتقادات مذهبی داشت میگفت جهانبینی ایران باستان را باید براساس 3 پیام زرتشت؛ یعنی پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک بررسی کرد. این است که میبینیم نویسنده در تمام این 600صفحه و بهصورت پراکنده در آثار دیگری که دارد در جستوجوی این رابطه است.
- آقای رجبی! پژوهشگران داخلی تا امروز چه اندازه در زمینه مطالعات هخامنشی فعالیت کردهاند؟
صادقانه بگویم هیچ، به غیراز مرحوم پیرنیا (مشیرالدوله) که سه جلد تاریخ ایران باستان را نوشت، هیچ پژوهشی از سوی ایرانیها صورت نگرفته است. بیشتر کارهای ما ترجمه بوده که اغلب این ترجمهها هم نارسا هستند و مترجمان ما اصلا اصطلاحات تاریخی را درک نکردهاند. حتی گاهی مترجمانی پیدا میشدند که اسامی تاریخی خاص مثل اردشیر را، ارداشیر ترجمه کردهاند. به جز پیرنیا که زحمت زیادی برای گردآوری کتابش –که آن هم عمدتا با استفاده از منابع غربی نوشته شد- کشید ما حتی یک جزوه تألیفی درباره دوره هخامنشی نداریم. آنچه هست تنها ترجمه است که تازه وقتی سراغ آنها هم میرویم میبینیم فاجعه است.